پول سفر را از کجا بیاوریم؟
داستانهای تهران تراول شو
همیشه بهانه هایی هست مثل اینکه پول نداریم یا کم داریم برای سفر
ولی رضا پاکروان و خیلی از اهالی پا به سفر این اعتقاد رو ندارند.
گزارش زیر از ایسنا، بخشی از سخنرانی رضا پاک روان درباره این موضوع است که پول سفر را از کجا بیاریم.
پول سفر را از کجا بیاوریم؟
«اجازه ندهید پول که بهانهای پیش پا افتادهای است، جلو سفر رفتن را بگیرد. اولین دغدغه پول نیست، بلکه تعیین زمان قطعی و دقیق برای شروع سفر است اما سوال خیلیها این است؛ پول سفر را از کجا بیاوریم؟»
به گزارش ایسنا، «رضا پاکروان»، ماجراجو و مستندسازی است که دو رکورد جهانی «عبور از ساهارا در آفریقا با دوچرخه» و «سریعترین مسافرت با دوچرخه از دایرهی قطب شمال تا کیپتاون (حدود ۱۸ هزار کیلومتر سفر بدون پشتیبان در ۱۰۱ روز) » را در کارنامه خود ثبت کرده است. او طول صحرای پاتاگونیا در آمریکای جنوبی را پیاده طی کرده و از مدار آناپوریا در هیمالیای نپال گذشته و درحالیکه دوچرخهاش را حمل میکرده، قلهی سبلان در ایران را هم فتح کرده است.
به اعتقاد این ماجراجو که جزو ۲۰ مرد پر سفر دنیا شناخته شده، نه تنها پول، بلکه ویزا، خانواده، بچهدار شدن، بهداشت ضعیف یک منطقه و حتی ناامنی، هیچ کدام مانع سفر نمیتواند باشد. او باور دارد که یک مسافر هیچوقت گرسنه و یا در خیابان نمیماند.
پاکروان تا چند سال پیش یک تحلیلگر اقتصادی بود که در بازار بورس لندن کار میکرد اما در اقدامی جسورانه زندگی خود را دگرگون کرد. او اکنون ماجراجویی است که از سفرهای و تجربههایش نیز برای نشنال جئوگرافی و دیگر شبکههای تلویزیونی، مستند میسازد.
این ماجراجوی رکوددار در کارگاه راهنمای عملی برای سفر که همزمان با گردهمایی «از صفر تا سفر» در تهران برگزار شد، روی نقطه ضعفی دست گذاشت که مانع خیلیها برای ماجراجویی و سفر رفتن است؛ پول.
پاکروان با طرح این پرسش که پول سفر را از کجا باید آورد؟ گفت: معمولا دو راه برای جمع کردن پولِ سفر وجود؛ یا باید خیلی پولدار باشید و جزو افراد پردرآمد جامعه که در این صورت وقت کافی برای سفر رفتن ندارید و یا اینکه در زندگی روزانه خیلی کمخرج باشید.
هرچند او شیوههای دیگری مثل گرفتن اسپانسر برای سفر، انجام کارهای داوطلبانه در مقصد یا درآمدزایی از راه تولید محصولات دستساز در حین مسافرت را به عنوان راهکارهای پیشنهادی برای تامین پولِ مورد نیاز سفر مطرح کرد، اما سخنان خود را با تمرکز بر کمتر خرج کردن ادامه داد و گفت: بعضیها واقعا پول اضافی برای سفر ندارند اما عدهای هستند که فکر میکنند پول ندارند. در زمان پدران ما، شاید مهمترین مساله پول بود اما در دنیای جدید آنچه بیشتر از پول اهمیت دارد زمان است، چیزی که نمیتوانید به خود برگردانید.
این ماجراجو ادامه داد: یک چلوکباب معمولی ۷ هزار تومان قیمت دارد و اگر با خانواده بخواهید یک روز جمعه چلوکباب بخورید، دستکم ۲۰ هزار تومان که معادل ۵ دلار میشود، باید خرج کنید. اگر هزینهی یک قهوه، یک کیک و اسنپ (تاکسی برای رفت و آمد) هم در نظر بگیرید، ۱۰ دلار باید خرج کنید که دقیقا معادل یک روز کولهگردی در هندوستان یا یک روز کمپینگ در تانزانیا میشود. حساب کنید اگر هفت تا از این روز جمعهها، ۱۰ دلار ذخیره کنیم، یک هفته میتوانیم به مناطق جالب و ارزان سفر کنیم.
پاکروان سپس گفت: کیف گوچی و لباس میتواند منتظر ما باشد اما زمانی که از دست رفته دیگر به ما برنمیگردد و این موضوع خیلی مهمی است که باید توجه کنیم.
او بیان کرد: البته که خرج کردن یک موضوع شخصی است اما میتوانید یک قلک کوچک داشته باشید و بودجه سفر مورد نظرتان را هرچند وقت یکبار کنار بگذارید، پولی که میخواهید خیلی زود جمع میشود.
این رکورددار گینس گفت: اگر میخواهید به سفر بروید، باید باور داشته باشید پول، آخرین فاکتوری است که باید به آن فکر کنید.اگر زمان سفرتان را روی تقویم تعیین کنید و در راستای آن حرکت کنید، پولی که میخواهید حتما فراهم خواهد شد و آن سفر حتما انجام میشود.
او سپس از تجربههای شخصی خودش گفت: زمانی که از دانشگاه فارغالتحصیل شدم، کاری نداشتم اما واقعا دوست داشتم به سفر بروم، برای همین شبها شیفت کار میکردم، گاهی تا ۳ بامداد سرِ کار بودم تا اینکه ۶۰۰ دلار پسانداز کردم که با ۳۰۰ دلار آن، بلیت قطار خریدم که از بیشتر کشورهای اروپایی گذر میکرد. با ۳۰۰ دلار باقی مانده هم یک ماه در اروپا زندگی کردم. خیلی بودجهی کمی است، برای همین شبها در قطار میخوابیدم و روزها به هر شهری که میرسیدم، میگشتم و از سوپرمارکت مواد غذایی میخریدم و برای خودم غذا درست میکردم. اگر پول مانع میشد، این تجربه را هیچوقت بهدست نمیآوردم.
وی همچنین به تجربهی سفرش به کشور نپال با ۶۰۰ دلار اشاره کرد و گفت: برای جمع کردن این پول، دوباره شیف کاری گرفتم و موفق شدم سه هفته در نپال دوچرخه سواری کنم، ۴۰۰ دلار از پولی که جمع کردم خرج بلیت هواپیما شد و با ۲۰۰ دلار دیگر سه هفته این کشور را گشتم. در این مدت در چادر میخوابیدم، با دوچرخه تردد میکردم و به رستوران توریستها نمیرفتم و غذای ارزان میخوردم.
این مستندساز اضافه کرد: وقتی از سفر برگردید، آنچه در یادتان میماند، غذا یا هتل نیست، بلکه تجربهای است که در لحظه دیدار با مردم محلی آن منطقه بهدست آوردید، بالاخره به خانه خودتان برمیگردید و غذای خوب میخورید. نباید در سفر اینها را دغدغه و بهانه کنید.
او همچنین به هزینه پایین سفر در ایران و بویژه شهرهای جنوبی اشاره و پیشنهاد کرد: بهتر است برای پیدا کردن جسارت و جرأت، سفر کردن را از داخل کشور شروع کنید.
پاکروان که در جمع بلاگرهای سفر، کولهگردها، هیچهایکرها و ماجراجوها سخن میگفت، در پاسخ به این نکته که ویزا و نداشتن ارتباط هوایی مستقیم بین ایران و بیشتر کشورها، فاکتور پول را تحت تاثیر قرار میدهد و ۳۰۰ دلار به هیچ وجه کفاف سفر ایرانیها را نمیدهد، گفت: پاسپورت ایرانی من هم مُهرهای قرمز زیادی دارد. آن موقع که ایران زندگی میکردم، ساعتها و بارها در صف سفارتخانهها میایستادم، چون میخواستم این کار را حتما به سرانجام برسانم. این چیزها بهانه است. فقط برای اینکه قدم اول را برنداریم.
وی افزود: اگر از مدتها قبل برای سفر برنامهریزی و پول ذخیره شود ـ موضوعی که بیشتر ایرانیها با آن مشکل دارند، چون در فرهنگ ما، آیندهنگری وجود ندارد ـ میتوانید سفری که میخواهید انجام دهید. مطمئن باشید، پول آن و حتی ویزا تامین میشود.
این ماجراجو اضافه کرد: اگر برای گرفتن ویزا به پول نیاز دارید، آن را ذخیره کنید، به جای وقتگذرانی با دوستان در روز تعطیل، یک شیفت اضافه کار کنید، اگر به سفر علاقه دارید، چرا اضافه کار نکنید؟
پاکروان، ایدهی گرفتن وام برای سفر را مردود دانست و افزود: این کار به هیچ وجه درست نیست، چرا خودتان را در قرض بندازید و به سفر بروید؛ آن هم وقتی جوان هستید و میتوانید کار کنید.