شنبه, اردیبهشت ۱, ۱۴۰۳
بازاریابی گردشگریگردشگری پایدار

چالشی به‌نام نبود مدیریت مقصد در گردشگری ایران

نبود مدیریت مقصد در حوزه گردشگری
اشکان بروج
روزنامه اعتماد – یکشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۷

سردشت قرار است به عنوان مقصد جدید گردشگری معرفی شود. اما این موضوع می‌تواند با چالش‌های فراوانی همراه باشد. یکی از بزرگ‌ترین معضلاتی که در این سال‌ها در حوزه گردشگری با آن روبه‌رو هستیم این است که یک مقصد گردشگری در مقطعی به صورت پررنگ معرفی می‌شود و بعد از آنکه با استقبال مردم روبه‌رو شد، به حال خود رها می‌شود. رسانه‌ها، طبیعت گردان، گردشگران حرفه‌ای و آژانس‌های مسافرتی در دامن زدن به این مشکل نقش پررنگی دارند. گردشگران بدون اینکه آموزشی دیده باشند به این مناطق می‌روند و سفرهای بی‌برنامه به این مقاصد شکل می‌گیرد که علاوه بر اینکه تنها سود اقتصادی موقت برای این منطقه دارد، باعث تخریب اجتماع و فرهنگ و محیط‌زیست در این مقاصد می‌شود. به همین علت هم بعد از مدتی جوامع محلی علیه گردشگری اقدام می‌کنند و نمی‌خواهند گردشگر به محل زندگی‌شان برود. این اتفاق در بسیاری روستاها و مناطقی که شاهد هجوم گردشگر بوده‌اند، افتاده است.

بنابراین ما قبل از اینکه بخواهیم منطقه‌ای را به عنوان مقصد گردشگری معرفی کنیم، باید اقداماتی را انجام دهیم و زمینه را برای ورود گردشگران فراهم کنیم. معمولا تصور بر این است که در درجه اول باید زیرساخت منطقه فراهم شود. اما به این نکته توجه نمی‌شود که دو نوع زیر ساخت برای تبدیل یک منطقه به عنوان مقصد گردشگری مورد نیاز است. یکی زیر ساخت سخت‌افزاری، مثل اقامتگاه، راه، مسیر دسترسی به منطقه، وسیله نقلیه، رستوران، کافه و… اما زیرساختی که بسیار اهمیت دارد اما معمولا مورد غفلت قرار می‌گیرد، بخش نرم‌افزاری است. یعنی نیروی انسانی، آموزش و یادگیری شیوه‌های مواجهه و خدمت‌رسانی به گردشگران توسط جامعه محلی. در این موارد معمولا اقدامی صورت نمی‌گیرد. تمام تمرکز در فاز اول تنها به ساخت هتل و جاده و رستوران است که البته در این موارد عموما بدون هیچ برنامه‌ای اقداماتی صورت می‌گیرد و بعد کار را رها می‌کنند.

معضلی که در این زمینه وجود دارد، نداشتن مدیریت مقصد در ایران است. علت هم این است که معمولا از کسانی که در این حوزه تخصص دارند دعوت به همکاری نمی‌شود و سازمان‌های دولتی با این تصور که کارشناس کلیه امور هستند و تمام اقدامات مربوط به گردشگری را باید به تنهایی انجام دهند، مشکلات بسیاری در مقاصد گردشگری به وجود می‌آورند که بخشی از آن در حال حاضر قابل مشاهده است و بخشی از آن هم در آینده نمود پیدا خواهد کرد.

با توجه به تجربیات گذشته می‌توان گفت اتفاقی که برای سردشت خواهد افتاد این است که در ابتدا از جاذبه‌های این منطقه صحبت خواهد شد و مردم استقبال زیادی از این منطقه می‌کنند، این در صورتی است که این منطقه هنوز اقامتگاه ندارد و جوامع محلی هنوز برای پذیرش گردشگران آمادگی روانی کافی را پیدا نکرده‌اند. شاید گفته شود که مردم این منطقه مهمان‌نوازند، اما باید به این نکته هم توجه کنیم که بحث سنت مهمان نوازی و صنعت مهمان نوازی دو مقوله مجزا هستند. ما به صورت سنتی مهمان‌نوازان خوبی هستیم، اما در صنعت میهمان‌نوازی عموما نمره منفی می‌گیریم. رستوران‌ها و هتل‌های درجه یک که مرتبط با صنعت مهمان‌نوازی ما هستند در زمینه ارایه خدمات مشکلات بسیار جدی دارند.

در مورد توسعه گردشگری در سردشت وقتی هنوز جوامع محلی‌ آماده نیستند، هنوز اقامتگاه بومگردی به شکل جدی در آن فعال نیستند. بعضی مناطق مین‌گذاری شده هنوز پاکسازی نشده‌اند و این یکی از چالشی‌ترین بحث‌ها در حوزه گردشگری است و در واقع امنیت گردشگر در این منطقه به‌طور کامل تامین نیست. نخستین اقدامی که باید در این منطقه انجام شود، برنامه‌ریزی صحیح و مدیریت مقصد واقدام بعدی توانمند‌سازی نیروی انسانی و توسعه زیرساخت‌های فنی است.

یکی از اقداماتی که معمولا در حوزه توانمند‌سازی جوامع محلی انجام نمی‌شود، بررسی ظرفیت تحمل منطقه است. در این مرحله در ابتدا ١٠ گردشگر وارد مقصد مورد نظر می‌شوند، اگر مردم بومی رضایت داشتند، این تعداد به ١۵ نفر افزایش پیدا می‌کند. در صورت رضایت بومی‌ها باز هم این تعداد افزایش خواهد داشت تا جایی که جوامع بومی از حضور گردشگران رضایت داشته باشند می‌توان گفت مقصد ظرفیت تحمل گردشگر را دارد. وقتی مردم بومی نسبت به حضور گردشگران مقاومت نشان می‌دهند، نشان می‌دهد منطقه ظرفیت پذیرش گردشگر را ندارد. نقاط زیادی در ایران هستند که ظرفیت‌ها و جاذبه‌های بسیاری دارند اما جوامع محلی علاقه‌ای به حضور گردشگران در آنها ندارند.

در مجموع باید گفت توسعه پایدار گردشگری شامل سه شاخص کلی: شاخص اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و زیست‌محیطی می‌شود. البته بعضی شاخص چهارمی هم مطرح می‌کنند با عنوان شاخص نهادی و سیاسی. شاخص اقتصادی می‌گوید باید به شکلی پول به جامعه بومی تزریق شود که بتواند آثار منفی زیست‌محیطی و اجتماعی_ فرهنگی آن را جبران کند. به این معنی که سودی که نصیب جامعه محلی می‌شود، بتواند این آسیب‌ها را جبران کند. در تمام این موارد باید اثرات منفی را به حداقل رساند (چون نمی‌شود به‌طور کامل آن را از بین برد) و اثرات مثبت را افزایش داد. ضمن اینکه باید به این مسائل دقت شود که سنت منطقه حفظ شود، دوگانگی در فرهنگ بین مردم محلی و گردشگران تبدیل به چالش نشود و اگر گردشگر فرهنگی را وارد منطقه می‌کند کنترل شده باشد. در مورد آسیب‌های محیط‌زیستی در تمام دنیا این موضوع یکی از مشکلات حوزه گردشگری است و عموما فعالان این صنعت این را عنوان می‌کنند که اقدام مثبتی در این زمینه انجام نشده است. هر جا پای گردشگر و طبیعت‌گرد رسیده، محیط‌زیست به‌شدت آسیب دیده است. باید در برنامه‌ریزی‌هایی که برای مقصد انجام می‌شود تمام این موارد در نظر گرفته شود. شاخص نهادی و سیاسی توسعه پایدار به این مورد می‌پردازد که جامعه محلی باید حق انتخاب و تصمیم‌گیری داشته باشد. در مورد سردشت به نظر می‌رسد گردشگری باید در تفکر شورای شهر و روستا نهادینه شود و این نهاد ارتباطاتی با نهادهای بالاتر داشته باشد تا بتواند تفکر نظام‌مند گردشگری را در سیاست توسعه‌ای منطقه در نظر بگیرد.

این اتفاق مطلوبی است که کولبران تبدیل به راهنمایان گردشگری منطقه شوند، اما این تمام ماجرا نیست. گردشگری یک چرخه و یک سیستم است. صرف وجود یک یا دو مورد نمی‌توان گفت گردشگری می‌تواند موجب رونق اقتصادی یک منطقه شود. عوامل متعددی در تاثیر‌گذاری درست یک پدیده نقش دارند. ضمن اینکه گردشگری نسخه پیچیده شده برای همه مشکلات نیست. شاید در نقاط بسیاری این نسخه حلال مشکلات باشد، اما نیاز به نگاه تخصصی دارد تا به نتیجه مطلوب برسد.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.