سینمای گردشگری و گردشگری سینما
در سینمای گردشگری، در بستر فیلمها از لوکیشنهایی استفاده میشود که به نوعی جاذبههایی محسوب میشوند که فضایی را برای تجربههای مفید ایجاد میکنند.
از طرفی در گردشگری سینما تورها و سفرهایی طراحی میشود که گردشگران لوکیشن فیلمهای خاص و محبوب را مورد بازدید قرار میدهند. شاید نخستین بار چنین تورهایی زمانی برگزار شد که یونیورسال استودیو و بالیوود و هالیوود این امکان را ایجاد کردند که مردم از استودیوهای ساخت فیلم آنها بازدید کنند.
اما بعد از مدتی این شکل از گردشگری توسعه پیدا کرد و در شهرها و روستاها و کلیساها و حتی کتابفروشیها و کافههایی که بخشی از یک فیلم در آنها فیلمبرداری شده بود، تبدیل شدند به مقاصدی که مسافران با هدف دیدن آنها به شهر یا کشوری سفر میکردند. وودی آلن یکی از کسانی است که در فیلمهایش به این موضوع میپردازد. در فیلمهای او در عین اینکه مخاطب یک اتفاق هیجانانگیز یا جذاب را دنبال میکند، با سنت، فرهنگ، غذا، موسیقی و بسیاری مفاهیم دیگر که در آن فضا وجود دارد، آشنا میشود و خاطرات یک مقصد را برای او زنده میکند یا انگیزهای ایجاد میکند برای اینکه به آن مقصد سفر کند. به طور مثال اسپانیا برای بازاریابی امر گردشگری از فیلم استفاده کرد و در همین راستا وودی آلن فیلم «ویکی کریستینا بارسلونا» را در این شهر ساخت، در این فیلم تمام اتفاقات در بستر شهر بارسلون شکل میگیرد و لوکیشنهای فیلم جاذبههای گردشگری این شهر هستند.
بعد از اکران این فیلم بسیاری از کسانی که این فیلم را دیدند و تعدادی هم به دلیل علاقهای که به وودی آلن داشتند به این شهر سفر کردند تا لوکیشنهای فیلم وودی آلن را در این شهر ببینند. در واقع فیلم میتواند ابزاری برای بازاریابی در گردشگری باشد. در حال حاضر لوکیشن فیلمها و سریالهایی که در دنیا پرطرفدار هستند تبدیل به یک جاذبه گردشگری شدهاند و این تبدیل به یک تم در سفر شده است، سفرهایی که با هدف بازدید از لوکیشن فیلمها انجام میشوند.
سینمای گردشگری یکی از ابزارهای بازاریابی و برندینگ در دنیاست. در ایران هم کم و بیش نمونههایی را میشود نام برد. کویر مصر با فیلم «خیلی دور، خیلی نزدیک» شناخته شد و روستایی که خالی از سکنه بود را تبدیل به یک جاذبه گردشگری در این منطقه کرد یا در فیلم «در دنیای تو ساعت چند است» نگاه متفاوتی به شهرهای رشت و انزلی شد.
بسیاری از اهالی این شهر میگویند رشت پاریس کوچک ایران است و در این فیلم میبینیم که به بهانههای مختلف ارتباطی بین فضای فیلم با فرانسه و پاریس ایجاد میشود و حتی موسیقی فیلم هم تلفیقی از موسیقی فرانسوی با ترانههای گیلکی است. شهرکهای سینمایی ایران (غزالی و نور) که با هزینههای هنگفتی ساخته شدهاند، متاسفانه به دلیل نبود بازاریابی درست، مهجور ماندهاند. در حالی که لوکیشنهای جذابی در این شهرکها وجود دارد که میتواند گردشگران زیادی را جذب کند.
ضعف مدیران این شهرکها در بازاریابی و تبلیغات باعث شده این فضاها در میان عموم مردم شناخته نشوند. اما در عین حال این شهرکها مشکلات زیرساختی هم دارند. به طور مثال شهرک سینمایی نور حدود ١٠ کیلومتر جاده خاکی دارد و همین وضعیت باعث میشود خیلی از بازدیدکنندگان در ابتدای راه پشیمان شوند یا یک تابلوی راهنمای مناسب در طول مسیر وجود ندارد که کسانی که از حوالی آن عبور میکنند، متوجه وجود چنین مرکزی در آن حوالی شوند. در عین حال مدیران این شهرکها میتوانند طوری برنامهریزی کنند که در کنار انجام پروژههای سینمایی که به نوعی منبع درآمد این شهرکهاست، بازدیدکنندگان هم بتوانند به شکلی مطلوب از فضاهای موجود در آنها استفاده کنند.
📢 به مناسبت سالروز درگذشت علی حاتمی، میتوانید گزارشی که روزنامه اعتماد در این خصوص به نام ” تجربه گردشگری فیلم در میراث علی حاتمی” تهیه کرده است،را از اینجا بخوانید.
📌اشکان بروج – مدرس و مشاور گردشگری
0 Comments